ای تنها...


در انتــــــــــــــــــــــــــــــــــظار تو

هر لحظه در انتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــظار تو

 

 ای تنها....      

 

 اي تنها .........ی من ، مرا تنها مگذار ،

اگر آسمان شوي برايت زمين خواهم شد تا به رويم بباري ،

 براي چشمان معصومت نگاه خواهم شد و براي گوشهايت صدا ،

براي نفسهايت گلو خواهم شد و در رگهايت از خون خود خواهم دميد ،

و پس از مرگت نيز براي جسدت كفن خواهم شد ،

مرا تنها مگذار ، مرا تنها مگذار  .

 روزي كه خداوند تو را مي آفريد از او زمان مرگت را پرسيدم !

ميداني چرا ؟

براي اينكه پيش از تو بميرم و هيچ گاه مرگت را نبينم .

ميخواهم تا هميشه برايم زنده باشي تا هميشه  . 

 تو ديگر تنها نيستي ، خانه اي خواهم ساخت برايت ،

از استخوانهايم برايش ستون و از پوستم برايش سقفي ،

 قلبم را با برق شكاف ميان سينه هايت ميشكافم

واز گرمي خون رگهايم براي شبهاي تاريك تنهاييت آتشي مي افروزم

و تا هميشه در كنارت ميسوزم تا هميشه  . . .

و در عوض فقط از تو ميخواهم گونه هاي خيسم .........

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:,ساعت 6:3 بعد از ظهر توسط Rafea| |


Power By: LoxBlog.Com